RSS
واي ماماني دارم از دلشوره ميميرم . رسيدم به شمارش معكوسي كه معلوم ميشه تو اومدي يا نه . از ته قلبم دعا ميكنم كه اين چندروز آخرين روزهاي انتظار من باشهههههههه .
واي عزيزم نميدوني چقدر برنامه ريزي كردم كه چه جوري به بابايي و مامان بزرگا و بابا بزرگا و خاله ها و عمو و عمه خبر اومدنت رو بدم .
بي صبرانه منتظرتم .
سلام ماماني . بعد از سه روز تعطيلي بازم اومدم سر كار و چون سرعت اينترنت توي اداره خيلي بهتر از خونه هست گذاشتم كه يه دفعه بيام اينجا و باهات حرف بزنم .
سه روز پيش روز مادر بود و بازم امسال نتونستم حس شيرين مادر بودن رو تو يه همچين روزي تجربه كنم
ولي اون روز از خدا يه چيزي خواستم و اونم اينكه ماه آينده تو بيايي تو دل منو بابايي بتونه روز پدر رو به معناي واقعي بچشه . اميدوارم خدا صدامو شنيده باشه و به درخواستم جواب بده .